سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 
نویسنده : منصوره فارسی
تاریخ : سه شنبه 92/1/20
نظرات

" بسم رب الشهدا و الصدیقین "


فکه، برای تو محل عروج بود و فکه برای من، محل خروج...

 خروج از گناه...خروج از آلودگی... خروج از خود پرستی و دنیا پرستی...

فکه برای تو زمین نبود، تجسم بهشت بود و وصال یار...

فکه برای من، زمین نبود، تجسم آسمان بود.... تجسم خوبی ها... تجسم بهشتی ها و ...

حضور تو در فکه، برایت شهادت داشت و برای من ، سعادت...

فکه این روزها دور از تو است و من این روزها دورم از فکه...

میدانی...! برای این جمله ات که می گویی:

" به آسمان که رسیدند، گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها... "

یک جواب کنار گذاشته ام:

" زمین از همین پایین هم حقیر است ، ای آسمانی... "

آی آسمانی ها... ز مین بدون  شما حقیراست... هم حقیر است، هم فقیر...

خود ما خاکی ها هم نمی دانیم  به چه چیز این زمین دل بسته ایم که اینقدر از آسمان دورمان کرده...

آی آسمانی ها...! ما خاکی های به گل نشسته، دلتنگتانیم...

دلتنگ بوی ناب اخلاص تان ، بوی تربت لباس هایتان ، بوی عطر بهشتی تان...

 دلتنگ لبخند های محمدی تان...شجاعت های حیدری تان... صبوری های حسنی ... غیرت حسینی و عباسی تان...

دلتنگیم... خیلی دلتنگ...

آی آسمانی... دستم را بگیر... دستم را بگیر و از مرداب سرد و کشنده ی دنیا نجاتم بده...

محتاج دستهایت هستم... محتاج نگاهت... محتاج لبخندت که بوی گل محمدی می دهد...

سید آسمانی... حالا که اینقدر به خدا نزدیکی، سفارش ما را هم بکن...

دعایمان کن سید...  دعا کن ما هم مثل تو لایق شویم...عاشق شویم...آسمانی شویم...

کاش روزی برسد که ما هم همقدم با شما آسمانی ها، مسیر رسیدن به نور را طی کنیم...

سید جان...! شهادت مبارک...

در آغوش معشوق، یادی هم از ما دلشکسته های خاکی بکن ،  که بس آرزومند دیدار و وصالیم...

( تقدیم به سید شهیدان اهل قلم... به امید گوشه چشمی...)

 سید مرتضی آوینی